حلقه ی وصل

«حلقه ی وصل»

سخن از چه کسی است ؟

سخن از حلقه ی وصل تمام امت است با رسالت  عظمی و امامت کبری.

سخن از امتداد وجود مُلکی و ملکوتی خاتم در اين عالم است.

سخن از واسطه ی طلوع کواکب آسمان امامت است.

سخن از بانويی است که افق زندگانی او مشرق حِلمِ حسنی و شجاعت حسينيه و عبادت سجّاديه و مآثر باقريه و آثار جعفريه و علوم کاظميه  و حُججِ رضويه و جود و تقوی و نقاوتِ نقويّه و هيبت عسگريه و منتهی إليه انبياء است که ثمرات آن شجره ی طيّبه است که« ريشه ی آن استوار( در زمين ) است و شاخسار آن سر به آسمان کشيده و به اذن پروردگارش، هر زمان ميوه اش را می دهد.» [1]

سخن از بانويی است که جواهر مکنونه ی خزينه ی خداوند متعال، از صدف عصمت اوست و سراج منير نبوّت انبياء از آدم تا خاتم و مشعل فروزان امامت ائمّه ی هدی، به وجود او روشن و منوّر است و آخرين گوهر مکنون اين صدف و کوکب دُرّیِ اين فلک،

کسی است که « يَملَاُ الأَرض َ قِسطاً  وَ عَدلاَ کَمَا مُلِئَت جَوراً وَ ظُلماً ». [2]

سخن از بانويی است که همسر و مادر دوازه رئيس از اولاد اسماعيل است که خداوند به حضرت ابراهيم خبر داد. [3]

سخن از بانويی است که در مکاشفات يوحنّا، علامتی است عظيم که در آسمان ظاهر شده؛ زنی که آفتاب را در بر دارد و ماه زير پاهايش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است. [4]

سخن از بانويی است که او و شوهرش دريای نبوّت و علمی هستند که « مَرَجَ البَحرَينِ يَلتَقيانِ » [5] درقرآن، در فضيلتشان آمده است.

آری سخن از انسيّه ی حوراء حضرت فاطمه زهرا(س) است.

يکتا زنی که تاج « إِنَّمَا نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ لانُرِيدُ مِنکُم جَزاءً وَ لا شُکُوراً »[6] را بر سر نهاده است و به امتداد اشعّه ی وجود پيامبر رحمت، به وجود گوهری عظيم بر سر او منّت نهاد و فرمود : « إِنّا أَعطَينَاکَ الکَوثَر فَصَلِّ لِرَبّکَ وَانحَر إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الأَبتَر» [7]

راضيه مرضيه ای که احبّ و أقرب خلق به رسول خداست، بگونه ای که خداوند در قرآن فرمود :« قُل لَا أسئَلُکُم عَلَيهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّه فِی القُربی » [8]   و رسول خدا فرمودند: « فَاطِمَهُ بِضعَهٌ مِنِّی يُر يبُنِی مَا أَرابَها وَ يُؤذِينِی مَا آذاهَا » [9] و فرمودند : « فَاطِمَهُ بِضعَهٌ مِنِّی فَمَن أَغضَبَها أغضَبَنِی» [10]

صدّيقه ی طاهره ای که مولود بزرگ عصاره ی پاک ميوه های بهشتی است که پس از معراج پیامبر(ص) که آيات عظيم پرودگار را در پهنه ی بلند آسمان، با چشم خود ديد و از بهشت عبور کرد؛ جبرئيل از آنها به حضرت داد و خديجه مادری ايثارگر و فداکار مفتخر به پذيرفتن آن عصاره ی پاک گرديد. [11]

محدّثه ای که پيامبر در حيات خود (( فدک )) را به او بخشيدند و غاصبان حقّانيت تاب برکات معنوی و مالی اين هديه ی عظيم را برای مستحقّين و فقيران و در يک کلام اسلام، نداشتند و توطئه ای بزرگ در ابعاد گوناگون طرح ريختند و چنان کردند که حضرت علی(ع) فرمودند:

« مرا با فدک و غير فدک چه کار؛ در حالی که جايگاه فردای انسان قبر است؛ ولی از آن چه آسمان بر آن سايه افکنده، فدک در دست ما بود، ولی گروهی بر آن بُخل ورزیدند، در حاليکه گروه ديگری سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند و بهترين داور و حاکم خداست. » [12]

و فاطمه زهرا(س) با خطبه ی تاريخی خود که زنگ بيدار باشی بود برای آنها که قلبشان برای اسلام می طپيد و فرياد دردآلودی بود در حمايت اميرالمومنين علی(ع) وصیّ و جانشين پيامبر اکرم(ص) و تُندر سهمگینی بود که پژواک آن همه جا پيچيد و آثار آن در همه ی اعصار و قرون باقی ماند و بالأخره صاعقه ی مرگباری بود که بر سر دشمنان اسلام فرود آمد؛ مبرّا بودن ساحت مقدّس اسلام را از مظالمی که به نام اسلام انجام می گرفت؛ آشکار ساخت. [13]

ولی آخر چه شد که اين بانوی بزرگ و اين الگوی راستين صبر و استقامت، بعد از رحلت رسول خدا (ص) با دلی پر درد، دل از فرزندان خود کند و کنار تربت پدر گفت : « ای اله من! مرگم را زود برسان! » [14]

و آخر چه شد که بضعه خاتم انبياء و فرياد گر غربت علی(ع)؛ نيمه شب و غريبانه دفن شد و قبر او که گنجينه اسرار خداست مخفی ماند.

و آخر چه شد که در دلِ پريشان شب بر بی نشانه ترن نقطه ی خاک، اميرالمومنين علی(ع)، در چاه مرثيه ی غربت فاطمی را مويه می کند.

زانوی ادب می زنيم و هم نوا با مويه های امير المومنين علی(ع) دل خود را روانه ی مسجد النّبی، بقيع و کوچه های غريب مدينه می کنيم و در روزگاری که تاريخ در نقطه ی عطف خود توقّف کرده است، به غربتی آشکار می انديشيم که در انتظار تجلّی حق در عرصه ی آفرينش نشسته است.

به امّيد تجلّی مردانگی، ايثار، فداکاری، حُرّيّت و آزادگی در گام های استواری که زمين را به سمت تعالی و زمینه سازی ظهور یگانه منجی مستغرقین گرداب نیاز و ملتمسین یک نگاه یار؛ حرکت خواهند داد .

به کوشش: سید محمد مهدی میرصانعی خوانساری/ 20 جمادی الثانی 1428 هجری قمری

 

پی نوشت ها:

[1] سوره ی ابراهيم/ آيه ی 24 و 25 « أَصلُها ثابِتٌ وَ فًرعُها فِی السَّماءِ تُؤتِی أکُلَها کُلَّ حِينٍ بِإِذنِ رَبِّها »

[2] « زمين را از عدل و داد گری پر سازد، همانگونه که از بيداد و ستم پر شده است.» منسد احمدبن حنبل، ج 3، ص 37 / أمالی صدوق، ص 78، مجلس7، حديث 3

[3] باب هفدهم سفر تکوين تورات

[4] مکاشفات يوحنّای رسول، باب 12

[5] « دو دريا را که به هم می رسند، در هم آميخت .» سوره الرحمن / آيه ی 19

[6] « ما شما را فقط برای خشنودی خدا اطعام  می کنيم. از شما نه پاداشی می خواهيم و نه سپاسی. » سوره انسان / آيه ی 9

[7] سوره ی کوثر

[8] « ای پيامبر بگو ! من از شما  نسبت به رسالت خويش هيچ پاداشی نمی خواهم، جز آنکه با خويشتان نزديکم مهر و محبّت بورزيد. »

[9] « فاطمه پاره ای از وجود من است، آنچه او را پريشان سازد مرا پريشان می دارد و هر چه او را بيازارد، مرا آزرده می کند. »  صحيح بخاری، ج 4، ص 210  و درمنابع ديگر شیعه و سنّی

[10] « فاطمه پاره ای از وجود من است، پس هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است. » صحیح بخاری، ج 4، ص 210

[11] کتاب زهرا(س) برترين بانوی جهان/ تاليف آيت الله مکارم شيرازی/ انتشارات سرور

[12] نهج البلاغه / نامه ی 45 (معروف به عثمان بن حنيف)

[13] برای آگاهی بيشتر از ماجرای فدک و خطبه ی تاريخی حضرت فاطمه رجوع شود به کتاب زهرا(س) برترين بانوی جهان

[23] « یا الهی!عجِّل وفاتی سریعاً. » بحارالانوار، ج 43، ص 177